تقصیر مادرمه
دوشنبه, ۲۰ خرداد ۱۳۹۲، ۰۳:۴۰ ب.ظ
یک تانک افتاده بود دنبالش.
آرپیچیزنها را صدا زدند؛
آنقدر شلیک کردند که تانک منفجر شد.
پسر که به خاکریز رسید، پرسیدیم
کجا بودی؟
گفت: دیشب که رفتیم جلو، خوابم برده بود؛
تقصیر مادرمه؛ از بس به ما زور میکرد سرشب بخوابیم، بد عادت شدیم.
هدف چیه؟