صداش می لرزید
سه شنبه, ۱۴ بهمن ۱۳۹۳، ۱۲:۰۰ ق.ظ
هوالشهید :
کم حرف می زد.
سه تا پسرش شهید شده بودن.
ازش پرسیدم : چند سالته مادر جان؟
گفت : هزار سال.
خندیدم
گفت : شوخی نمی کنم. اندازه هزار سال بهم سخت گذشته .
صداش می لرزید...
هوالشهید :
کم حرف می زد.
سه تا پسرش شهید شده بودن.
ازش پرسیدم : چند سالته مادر جان؟
گفت : هزار سال.
خندیدم
گفت : شوخی نمی کنم. اندازه هزار سال بهم سخت گذشته .
صداش می لرزید...