منتظر ...
شنبه, ۵ اسفند ۱۳۹۱، ۰۵:۴۰ ب.ظ
طرح سرشماری نفوس ومسکن بود که یکی از دوستان رفت در یه خونهایی
یه پیرزنه در رو باز کرد...
وقتی پرسید تعداد جمعیت خانوار... ؟
پیرزن سرش رو انداخت پایین و گفت : میشه خونهی ما باشه برای فردا ؟
گفت: چرا؟
یه خورده صبر کرد و جواب داد:
آخه الان دقیق نمیدونم
شاید فردا از پسرم خبری بشه...
پانوشت :
نفرین به شهری که در آن غریبه ها ، آشناتر اند …