پرده سرخ
دوشنبه, ۱۶ فروردين ۱۳۹۵، ۱۲:۰۰ ق.ظ
هوالشهید :
اسمش کاظم بود و شیعه اما در برخورد با اسرای ایرانی هیچ رحم و مروتی نداشت.
بچه ها میگفتن خانومش بچه دار نمیشه و برادرش هم اسیر ایرانی ها شده. طوری رفتار میکرد که انگار همه مشکلاتش زیر سر ایرانی ها بود.
بین بچه ها حاج اکبر رو بیشتر از همه اذیت میکرد و در زدن هم ایشون رو محکم تر مورد نوازش قرار میداد.
از هر فرصتی هم واسه اذیت و آزار بچه ها استفاده میکرد و از هیچ چیز دریغ نمیکرد.
خانواده اش به اولاد پیغمبر وروحانیت علاقه خاصی داشتند و احترام بسیار میگذاشتند اما کاظم به حاج اکبر فقط به دید اسیر نگاه میکرد .
پرده دوم : اردوگاه تکریت 5 - کاظم ؟!
کاظم حاج اکبر رو صدا زد . حتم داشتیم باز میخواد حاجی رو شکنجه کنه.
نمیدونم چی به حاجی گفت ولی از اون روز رفتارش به کل عوض شده بود.
بعد که از حاجی پرسیدیم گفت : کاظم میگفت خانواده ما شیعه هستند و مادرم بارها سفارش سادات رو به من کرده بود.
همیشه میگفت مبادا ایرانی ها رو اذیت کنی .
دیشب مادرم خواب حضرت زینب(س)رو دید وایشان شکایت کارهای من در اردوگاه رو به مادرم فرمودند.
مادرم گفت حلالت نمیکنم اگه ایرانی ها رو در اردوگاه اذیت کنی. اومدم ازتون حلالیت بگیرم.
پرده سوم : آزادی اسرای ایرانی
کاظم تا مرز واسه بدرقه اسرای ایرانی اومده بود.
بعد از مدتی نتونست طاقت بیاره اومد ایران و دنبال حاج اکبر می گشت.
وقتی شنید حاجی در مشهد و در صانحه تصادف مرحوم شدند حالش بدجور گرفت.
سراغ اسرای ایرانی که میشناخت میرفت. هرکس رو که می دید حلالیت میگرفت.
پرده آخر(پرده سرخ): سوریه - منطقه زینبیه
کاظم چند ماه پیش در دفاع از حرم عمه جان امام زمان (عج)و به دست تکفیریهای داعش به شهادت رسید.
پ.ن:
حاج اکبر = سید علی اکبر ابوترابی(ره)
کاش ما هم عاقبت بخیر بشیم...