فانوس

دشت ها حوصله سبزه ندارند دیگر ...
فانوس

عشق یک سینه و 72 سر میخواهد
بچه بازیست مگر
عشق جگر میخواهد...

آخرین مطالب
  • ۰۳/۰۲/۰۸
    1252
  • ۹۹/۰۷/۱۵
    1251
  • ۹۹/۰۵/۲۲
    1250
  • ۹۹/۰۵/۲۲
    1249
  • ۹۹/۰۵/۱۲
    1248
  • ۹۹/۰۳/۳۱
    1247
  • ۹۹/۰۳/۳۱
    1246
  • ۹۸/۰۱/۱۴
    1246

تقصیر مادرمه

دوشنبه, ۲۰ خرداد ۱۳۹۲، ۰۳:۴۰ ب.ظ

یک تانک افتاده بود دنبالش.

آرپی‌چی‌زن‌ها را صدا زدند؛
آن‌قدر شلیک کردند که تانک منفجر شد.

 پسر که به خاکریز رسید، پرسیدیم کجا بودی؟
گفت: دیشب که رفتیم جلو، خوابم برده بود؛

 تقصیر مادرمه؛ از بس به ما زور می‌کرد سرشب بخوابیم، بد عادت شدیم.

  • فانوس

شهدا

جبهه

شهید

مادر

نظرات (۶)

متوجه نشدم!!
هدف چیه؟
پاسخ:
نقل خاطره ای از دفاع مقدس
  • عباس الاسوند
  • سلام برادر خیلی قشنگ بود.یا علی التماس دعا
    پاسخ:
    سلام
    جالب بود
  • عباس الاسوند
  • پاسخ:
    سلام
    لبخند..

    سلام

     

    مطلب شما در سایت "tobenvis.com"

     

     منتشر گردید

     

    منتظر حضور بعدی شما و ارسال مطالب زیبایتان هستیم

     

    توبنویس جایی برای نخبگان و ارزشی نویسان ...

     

     

     

    توبنویس : tobenvis.com

    پاسخ:
    سلام
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">