فانوس

دشت ها حوصله سبزه ندارند دیگر ...
فانوس

عشق یک سینه و 72 سر میخواهد
بچه بازیست مگر
عشق جگر میخواهد...

آخرین مطالب
  • ۰۳/۰۲/۰۸
    1252
  • ۹۹/۰۷/۱۵
    1251
  • ۹۹/۰۵/۲۲
    1250
  • ۹۹/۰۵/۲۲
    1249
  • ۹۹/۰۵/۱۲
    1248
  • ۹۹/۰۳/۳۱
    1247
  • ۹۹/۰۳/۳۱
    1246
  • ۹۸/۰۱/۱۴
    1246

برای شهادت آمدم

جمعه, ۴ بهمن ۱۳۹۲، ۱۰:۲۱ ق.ظ

هوالشهید:|


رفته بودیم بیمارستان باختران به مجروحین سر بزنیم.

بینشان پسرک نوجوانی بود که هنوز صورتش مو نداشت ، دستش قطع شده بود و آن را بسته بودند.

جلو رفتم، دستی به سرش کشیدم و با حالت دلسوزانه‌ای گفتم: خوب می‌شی ، ناراحت نباش .

خیلی ناراحت شد. گفت: شما چی فکر کردید؟ من برای شهادت آمدم .

از خودم خجالت کشیدم.

رفتم تا به بقیه سرکشی کنم. وقتی برمی‌گشتم پسرک را دیدم.

جلو رفتم...

پ.ن: شهید شده بود...

  • ۹۲/۱۱/۰۴
  • فانوس

شهادت

جبهه

روایت

شهید

نظرات (۷)

  • محمد علیزاده
  • 20
    انشاالله قسمت شما ...
    پاسخ:
    ان شاءلله
    وهمچنین

    یارب


    سلام علیکم ، ببخشید بنده دو وبلاگ زندگی در آسمان و زندگی بر طاغوت حذف کردیم . مثل اینکه وبلاگ زندگی در آسمان را کسی برای خودش ثبت کرده ، گفتم اگر لینک کردید در جریان باشید این دو وبلاگ متعلق به بنده نیست اگر فعال شود

    پاسخ:
    سلام
    اللهم الرزقنا ...
    سلام علیکم

    کلیپ اکسیر اهل بیت (ع) برای گناه ناخواسته قلب و چشم + دانلود
    با بیان شیوا و دلنشین "جناب استاد حجت الاسلام میلانی نژاد" در برنامه ی عطر عاشقی

    http://aseman313.ir/1392/11/04/dl-exir-ahle-beit

    "السلام علیک یا ابا عبدالله"
    پاسخ:
    سلام

    ای بهانه ی تمام اشک های صبح جمعه ام!

    ناله های ندبه ام!

    چه می شود به این نگاه بی رمق نظر کنی؟!


    سخنان ابوذر بر بالای قبر فرزندش(قیامت و مرگ)
    هنگامی که ذر، پسر ابوذر غفاری از دنیا رفت، ابوذر کنار قبرش نشست و با چشمی گریان و دلی سوزان چنین گفت: «ای فرزندم! خدا تو را بیامرزد که تو نیکو فرزندی بودی. من از تو خشنود بودم، ولی سوگند به خدا! مرگ تو مرا در هم نشکست؛ زیرا به کسی غیر خدا دل نبسته ام و به کسی نیاز ندارم. اگر ترس و وحشت قبر نبود، دوست داشتم به جای تو بخوابم. ای فرزندم! بدان که فراق تو مرا به گریه نینداخته است و سوگند به خدا! برای جدایی تو گریه نمی کنم، بلکه گریه ام برای این است که هنگام مرگ و پس از آن به تو چه گذشت. ای پسرم! در پاسخ پرسش بازخواست کنندگان چه گفتی و آنها با تو چه گفتند؟
    خدایا! آنچه از حقوق پدری بر پسرم واجب کرده ای، آن را به او بخشیدم! تو هم از حقوق خود بر او بگذر»


     بحارالانوار، ج 22، ص 429

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">