نباید زانوی ما بلـرزد
هوالکافی :
ما در درستی راهمان کوچکترین تردیدی نداریم
نباید زانوی ما بلـرزد
باید قلبمان مطمئن باشد
شهید خرازی
- ۹ نظر
- ۱۶ تیر ۹۴ ، ۰۱:۴۰
هوالکافی :
ما در درستی راهمان کوچکترین تردیدی نداریم
نباید زانوی ما بلـرزد
باید قلبمان مطمئن باشد
شهید خرازی
هوالشهید :
این آخر ها زیاد بحث می کردم با هاش ، قبلا نه.
گفته بود گردان رو برای عملیات حاضر کن، خودت هم برگرد عقب.
گردان را آماده کردم ولی خودم نرفتم.
بهش گفته بودند که من نرفتم.
یکی اومد و بهم گفت : حاجی کارت داره ، رفتم پیشش .
تا من رو دید گفت: تو چه ت شده ؟ قبلا حرف گوش می کردی.
ته دلم خالی شد. گفتم: حاجی!
گفت :جانم!
گفتم: از من راضی هستی؟!! ته دلت ها ؟
گفت : این چه حرفیه ؟!! نباشم ؟
رویش را برگردانده بود، برگشتم اصفهان.
دیگه ندیدمش ...
هوالکافی:|
داییش تلفن کرد گفت «حسین تیکه پاره رو تخت بیمارستان افتاده، شما همین طور نشستین؟
گفتم :نه، خودش تلفن کرد. گفت دستش یه خراش کوچیک برداشته پانسمان می کنه می آد.
گفت شما نمی خواد بیاین، خیلی هم سرحال بود.
گفت: چی رو پانسمان می کنه؟
دستش
قطع شده. (همان شب رفتیم یزد)
به دستش نگاه می کردم ، گفتم «خراش کوچیک! » ، خندید.
گفت: دستم قطع شده، سرم که قطع نشده...
پ.ن:
1- شهید حسین خرازی
2- هفته بسیج گرامیباد
بی سیم صدا میکند: محمد، محمد، حسین... محمد، محمد، حسین.
اسم حاج حسین مال کد فرماندهی لشکر بود.