نامه ای به شهدای فتنه88
چقدر غبطه میخورم به مقام شما ...
راستی وقتی شهید شدید این سخن در دلم تکرار میشد که چه بنویسم بر سر مزارتان؟ محل شهادت خیابانهای تهران! راستی تو که رفتی شهر خواب بود و الان خیلیها خواب هستند انگار اتفاقی نیفتاده و شاید هم یک سریالی بود که از صدا و سیما پخش شده !
من از شما غافل بودم اما در این ماه با خود عهد کردهام نگذارم عاملان شهادتتان بار دیگر خون پاکتان را مصادره کنند.
اینقدر برایتان نامه سرگشاده ارسال خواهم کرد تا دست من را هم بگیرید و پیش خود ببرید اما بر سر عهدی که بستیم هستیم هنوز که اگر از سرهایمان کوه بسازند نخواهیم گذاشت در تاریخ بنویسند خامنه ای تنها شد. خواهم نوشت و نمیگذارم خاتمی و حلقه ماسونی فتنه گران و پس مانده های گروهکهای فسیل شده اقتدار نظام را کمرنگ کنند. دیگر سکوت نخواهیم کرد تا بار دیگر ام الفتنه هشتاد و هشت فراخوان شورش خیابانی بدهد.
نخواهیم گذاشت مادر شهیدی از دیدن
شورشهای خیابانی یک عده حرام لقمه آزرده خاطر شود و نخواهیم گذاشت خون
شهدای مبارزه با فتنه پایمال شود که اگر این گونه نبودیم خدا مرگمان را
برساند.
راستی قسمتی از غصه اینجا است که خاتمی همان سید خندان نامه نوشته که برانداز نیست و توبه کرده، اما نمیداند توبه گرگ مرگ است،
البته دلم از دست مسئولان رنجور است
گویا صدای ما را در 9 دی نشنیده بودند که فریاد زدیم محاکمه نوشتند مناظره،
فریاد زدیم گوشمالی نوشتند ماستمالی، فریاد زدیم اقتدار نوشتند
اعتدال...در عالم اسراری است که جزء به بهای خون دل فاش نمیشود.
برایمان دعا کنید.
توبه گرگ مرگ است...!!
احسنت