جشن تولد
جشن تولد هاشم، یکی از بچه های آسایشگاه اسرا بود.
هاشم از صبح به بچه ها گفته بود که امروز به همین مناسبت برنامه داریم.
یکی از برادرها با شنیدن این خبر از حیاط اردوگاه قورباغه ای را گرفت و آن را در جعبه کوچکی بسته بندی کرد.
برادرهای دیگر هم به طور پنهانی، هریک لباس های هاشم را از کیسه او بیرون آوردند و بسته بندی کردند تا شب آنها را به هاشم هدیه کنند.
هاشم با استفاده از سهمیه شکر خود مقداری شیرینی درست کرده بود تا با آن از بچه ها پذیرایی کند.
برنامه شروع شد و یکی از بچه ها شروع به باز کردن هدیه ها کرد.
هر هدیه ای را که به هاشم تحویل می دادیم می گفت: «این که پیراهن من است. این که شلوار خودم است! ای بابا این هم که مال خودم است و...»
آخرین بسته ای که باز شد بسته قورباغه بود. همین که در جعبه را باز کردند، قورباغه از میان جعبه به سرعت بیرون پرید و همه شروع کردند به خندیدن ، آن شب با شادی و خوشی گذشت.
پ.ن :
آغاز امامت حضرت ولی عصر(ارواحنا فداه) مبارک
کادوهاتو رو بیارید بالا ، امروز جشن تولد من هم هست :)))
- ۷ نظر
- ۱۱ دی ۹۳ ، ۱۷:۱۵