نترس سید
شنبه, ۸ آذر ۱۳۹۳، ۱۲:۰۰ ق.ظ
هوالشهید :
حاجی این پسره خیلی شیطونه ، می ترسم شب عملیات کار دستمون بده!
نترس آقا سید ...
شب عملیات که شد ؛
سید احساس کرد، پاش به سیم تله مین برخورد کرده
ولی چون دید خبری نشد سینه خیز به راهش ادامه داد.
صبح عملیات سید دید خبری از اون بچه نیست!
برگشت تا ببینه دوباره پسرک کجا جا مونده.
پیکر مطهره پسرک را سوخته وسط میدان مین دید
تازه یادش آمد، دیشب پاهاش به سیم تله مین منور گیرکرده بود
و این پسرک بود که بخاطر لو نرفتن عملیات روی مین خوابید...
- ۹۳/۰۹/۰۸
روحش شاد ، چه فداکاری هایی که انجام شد و این انقلاب به دست آمد و اکنون ماها حاضر نیستیم فداکاری کنیم
البته خودم رو عرض میکنم بزرگوار
تاحالا به میوه ها فکر کردید؟
دعوتید
عاقبتتون بخیر به حق حضرت ابوتراب