لعنت به گزینه های روی میز

هوالکافی :

تو شیطان را تحریم کردی

تا با من مذاکره کنی

و من مثل همیشه

دنبال گزینه های روی میز

ببخشید

هوالکافی :

گرسنگی حتی

فرصت یاد تو را هم

از من گرفت

این شکسته پر و بالا ،علی اکبر حسینن

هوالکافی :

 

دوباره شده به یادت

این دل کوچیک هوایی

 

تا تو اومدی به اینجا

همه جا شد ،کربلایی

 

نمیدونم چطوری شد

این روزا بدون تو سر

 

ولی بازم خدا رو شکر

که تو داری به تنت سر

 

برا مادر شهیدا

خبر از جوون آوردن

 

تازه بعد 29 سال

چند تا استخون آوردن

دردمندم

هوالکافی :

 

هر جا زمین خوردم تو دستم را گرفتی

هر جا تو دستم را گرفتی ، پر کشیدم

بعضی وقت ها

هوالکافی :

شعر بعضی وقت ها مانند یک سنگ گران

در گلو می ماند و چون بغض می ماند ، بدان

آقا از این مجلس گذشت؟!!

هوالکافی :

نیمه شعبان شد و یک عمر دیگر هم گذشت

وای بر احوال من آقا از این مجلس گذشت؟!!

دل آباد !!

هوالکافی :

گیرم تمام شهر هم آباد شد

اما تا تو نیایی

آباد شدن این دل را

در محال آباد ها

باید گشت

تا کی منتظر "من" می مانی؟!

هوالکافی :

و باز جمعه و دلتنگی و دوباره ز نو
شروع میشود آقا ، هفته ای از نو