مرگ لحظه ها

هوالکافی:|

زندگی بدون تو

دست کمی از مرگ ندارد

الموت الحق

هوالکافی:|

کمی آهسته تر پا بر زمین بکوب

که بر روی سقف ضعیف قبر خویش ایستاده ای

کل نفس ذائقه الموت

هوالکافی:|

زیر دست ها هم روزی

روی دست ها  میروند

مرگ

هوالکافی:|

مرگ آغاز دوراهی خوشبختی یا بدبختی ست

آمادگی باید داشت

هوالکافی:|

موت را که بپذیری ؛

همه ی غم و غصه ها می رود و بی اثر می شود.

وقتی با حضرت عزرائیل رفیق شوی، غصه هایت کم می شود.

آمادگی موت خوب است ، نه زود مردن.

بعد از این آمادگی ، عمر دنیا بسیار پرارزش خواهد بود.

ذکر موت، دنیا را در نظر کوچک می کند و آخرت را بزرگ.

آمادگی باید داشت، نه عجله برای مردن.

مرحوم دولابی

مرگ بر آمریکا

هوالحق:|

یک زن و مرد آمریکایی با سگشون اومدند داخل مغازه تا سیگار بخرند.

سر و وضع ناجوری داشتند.

محمود نگاه پر تنفرش را دوخت به چهره زشت آن مرد؛ یه جوری حالیش کرد ما سیگار نداریم.

بعد هم با عصبانیت اونها را از مغازه بیرون کرد.

زن و مرد آمریکایی نگاهی به همدیگه کردن و حیرت زده از مغازه بیرون رفتند، آخه اون روزها کسی جرأت نداشت به اونها بگه بالای چشمتون ابروست.

محمود روکرد به من و گفت: برو شلنگ بیار، باید این جا رو آب بکشیم.

گفتم: برای چی؟

گفت: چون اینا مثل سگشون نجس اند.