خط کوفی
هوالکافی :
نام مرا با خط کوفی مینویسی
یعنی ک از من بی وفا تر نیست آقا
هوالکافی :
نام مرا با خط کوفی مینویسی
یعنی ک از من بی وفا تر نیست آقا
بتها همه را تکان تکان داد آن روز
وقتی که علی ز خانه بیرون آمد
دیدند خدا خودی نشان داد آن روز
ساحل چشم من از شوق به دریا زده است
چشم بسته به سرش، موج تماشا زده است
جمعه را سرمه کشیدیم، مگر برگردی
با همان سیصد و فرسنگ نفر برگردی
زندگی نیست، ممات است تو را کم دارد
دیدنت ارزش آواره شدن هم دارد
از دل تنگ من، آیا خبری هم داری؟
آشنا، پشت سرت مختصری هم داری؟
منتی بر سر ما هم بگذاری، بد نیست
آه، کم چشم به راهم بگذاری، بد نیست
نکند منتظر مردن مایی، آقا؟
منتظرهات بمیرند، میایی آقا؟
به نظر می رسد این فاصله ها کم شدنی ست
غیر ممکن تر از این خواسته ها هم شدنی ست
دارد از جاده صدای جرسی می آید
مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید
منجی ما به خداوند قسم آمدنی ست
یوسف گم شده، ای اهل حرم ! آمدنی ست
یوسف گم شده، ای اهل حرم ! آمدنی ست
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام علیک
بسیار تعبیر جالبی ست.
کاش به خط دیگری نوشته شوم.