واقعن چرا؟!
دوشنبه, ۱۳ بهمن ۱۳۹۳، ۱۰:۲۱ ب.ظ
روزی مردی رو به حکیمی کردو گفت:
ای حکیم چرا همسرم یک گل رز را که یک روز زنده است
و روز دیگر میمیرد اینقدر دوست دارد،
ولی من که هر روز برایش میمیرم وزنده میشم دوست ندارد؟
حکیم لبخندی زد و گفت:خیلی قشنگ بود با وایبر برام بفرستش!!