وقتی دیده به جهان گشوده ی خطه ای از تبار ایثار و رشادت سردارانی چون محمد ایزانلو و رجبعلی محمد زاده هستی و همراه جانباز گردان میثم سید ابوالفضل کاظمی از کوچه نقاش ها می گذری یا بر روی خاکهای نرم کوشک به حاج عبدالحسین برونسی اقتدا می کنی و همپای صاعقه لشگر 27 محمد رسول الله(ص) روشنایی را به ظُلُمات کانال کمیل و گردان حنظله می رسانی یا اینکه اِشلوکنان بر طبل پیروزی می کوبی تا در نگاه صیاد دلبر بمانی و بلور اشکهای دا را برای خود به ارمغان بگیری و به امید اینکه پایی جامانده در معرکه حق بر باطل داشته باشی و همواره آرزوی پسر ایران شدن را همانند نورالدین در دل بپرورانی...در این حالات است که باید درنگی کرد و با خود گفت:چرا باید امام سید علی را تنها گذاری؟! در حالی که از ازل تا ابد مجاهدان کربلایی،مالک اشتر امام خود بودند و راهیان معبر عشق...
دلبستگی امام زمان عج........... به امام ره و شهداء
هرگز دلم از یاد تو غافل نشود گر جان بشود مهر تو از دل نشود افتاده ز روی تو در آیینه? دل عکسی که به هیچ وجه زایل نشود یا رب نظری بر من سرگردان کن لطفی بمن دلشده? حیران کن با من مکن آنچه من سزای آنم آنچ از کرم و لطف تو زیبد آن کن "ابوسعید ابوالخیر"
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.