ثانیه های بی تو
دوشنبه, ۲۰ آبان ۱۳۹۲، ۱۱:۱۸ ق.ظ
هوالکافی:|
نبودت را با شمردن ثانیه ها سر میکنم
کمی بی ربط :
من همین یک دانه دل دارم بفرما بشکنش
کوزه ای از آب و گل دارم بفرما بشکنش
تو سبوی آرزوهای مرا بشکسته ای
هرچه بادا باد ، این هم دل ، بفرما بشکنش...
نیزه ها تا جگرش رفت، ولی قولش نه
این چه خورشیدِ غریبی ست که با حالِ نزار،
پای نعشِ قمرش رفت، ولی قولش نه
باغبانی ست عجب! آن که در آن دشتِ بلا/
به خزانی ثمرش رفت، ولی قولش نه
شیر مردی که در آن واقعه هفتاد و دو بار/
دستِ غم بر کمرش رفت، ولی قولش نه
جان من برخیِ " آن مرد " که در شط فرات/
تیر در چشمِ ترش رفت، ولی قولش نه
هر طرف می نگری نامِ «حسین» است و «حسین»/
ای دمش گرم،