جمعه, ۲۱ خرداد ۱۳۹۵، ۰۱:۰۵ ق.ظ
با توجه به نزدیک شدن فصل گرما در یکی از مدرسه ها، خیرین قصد جمع آوری پول برای خرید کولر داشتن و صندوقی رو جلوی والدین چرخوندن.
به محض اینکه صندوق روبروی من قرار گرفت یدونه هزار تومنی درآوردم و تو صندوق انداختم.
بعد از چند لحظه پشت سریم زد رو کتفم و مقداری پول بهم داد،
برا اینکه بندازم تو صندوق از هم جداشون کردم
چهارتا تراول پنجاه هزار تومنی
سی تا ده هزار تومنی
چند تا پنج هزار تومنی
تو دلم هم خجالت کشیدم، هم کلی دعاش کردم ...
خلاصه بعد از اینکه همه رو انداختم، برگشتم و بهش گفتم: حاجی قبول باشه ...
حاجی بهم گفت: از شما قبول باشه،
پول خودت بود، وقتی هزار تومنی رو درآوردی از جیبت افتادن