از امام تأییدیه گرفتم
چهارشنبه, ۹ تیر ۱۳۹۵، ۱۲:۰۰ ب.ظ

هوالکافی :
شایعه کرده بودند احمد منافق است.
وقتی بهش میگفتی،میخندید.
از دفتر امام خواستندش.نگران بود.
میگفت : تو این اوضاع کردستان، چهطوری ول کنم و برم؟
بالاخره رفت. وقتی برگشت،از خوشحالی روی پا بند نمیشد.
نشاندیمش و گفتیم تعریف کند.ـ باورم نمیشد برم خدمت امام.
امام پرسیدند احمد،به شما میگویند منافق هستی؟ گفتم بله،این حرف ها رو میزنن.سرم را انداختم پایین.
اما گفتند برگرد و همان جا که بودی، محکم بایست .
راه میرفت و میگفت: از امام تأییدیه گرفتم.
- ۹۵/۰۴/۰۹