زنگ انشا
نقل قول : (تنها و غمگین)
زنگ انشاء شد عزیزان دفتر خود وا کنید
ساعتی را با معلم صحبت از بابا کنید
صحبت خود را معلم با خدا آغاز کرد
کهنه زخمی از میان زخمها سر باز کرد
- ۰ نظر
- ۱۶ اسفند ۹۲ ، ۰۰:۱۸
نقل قول : (تنها و غمگین)
زنگ انشاء شد عزیزان دفتر خود وا کنید
ساعتی را با معلم صحبت از بابا کنید
صحبت خود را معلم با خدا آغاز کرد
کهنه زخمی از میان زخمها سر باز کرد
هوالکافی:|
روی برف از بیخیالی ما سفید گشت...
پ.ن:
دلم گرفته از این جمعه های تکراری
دلم گرفته از این انتظار اجباری
چقدر ندبه بخوانم ، چرا نمی آیی؟
چه دیده ای که از این دلشکسته بیزاری؟
به جان مادرت آقا به کار می آیم
مرا اگر تو در این روضه ها نگه داری
هوالکافی:|
کسی سرقرار خود نماند ؛
زمان مجنون شد...
پ.ن:
ساقی و مطرب و می جمله مهیاست ولی
عیش بی یار مهیا نشود ، یار کجاست ؟
درد نوشت :
خدایا خسته شدم دیگه
مگه صبر حد و اندازه نداره؟!
نمیخوای به فراق ولی و سرپرستمون پایان ببخشی؟
هوالکافی:|
غم و اندوه جهان نزد من آمد ، شادم
چون نگاه تو همی هست نگهبان، یارا
پ.ن:
"ما عندکم ینفد" : (آنچه در نزد شماست پایان می پذیرد)