آهای کچل با تو ام
هوالشهید :|
هم سگ خرید و فروش می کرد، هم دعواهاش حسابی سگی بود!!
یک روز داشت می رفت سمت کوهسنگی برای دعوا و غذا خوردن که دید یه ماشین با آرم ”ستاد جنگهای نامنظم“ داره تعقیبش می کنه.
شهید چمران از ماشین پیاده شد و دست اونو گرفت و گفت: فکر کردی خیلی مردی
رضا گفت:بروبچه ها که اینجور میگن
چمران بهش گفت: اگه مردی بیا بریم جبهه
به غیرتش بر خورد، راضی شد و راه افتاد سمت جبهه
مدتی بعد…
- ۱۶ نظر
- ۱۹ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۰:۰۰