جایت خالیست
میان این همه غوغا چه جای تو خالیست
بیا و یک دمی از رو ببر نبودن را
پ.ن:
کجای قصه فرهاد شیرین بود؟
- ۶ نظر
- ۰۳ اسفند ۹۲ ، ۰۰:۱۰
نقل قول : (از خاک تا افلاک)
*شعر "بی تو مهتاب شبی" از فریدون مشیری و پاسخ زیبای هما میرافشار به آن* :
بی تو، مهتابشبی، باز از آن کوچه گذشتم،
همه تن چشم شدم، خیره به دنبال تو گشتم،
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم،
شدم آن عاشق دیوانه که بودم.
در نهانخانة جانم، گل یاد تو، درخشید
باغ صد خاطره خندید،
عطر صد خاطره پیچید:
یادم آمد که شبی باهم از آن کوچه گذشتیم
پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم
ساعتی بر لب آن جوی نشستیم.
هوالکافی:|
حواسم را هر طرف که پرت کردم
پیش تو زمین خورد
پ.ن:
بیحرمتی ست پا نزدن بر بساط عقل
وقتیکه عشق این همه اصرار میکند
هوالکافی:|
دمای این فصل سرد
هرچقدر هم که زیر صفر باشد
باز هم به سردی نگاهت نمیرسد
پ.ن:
مبر زموی سفیدم گمان به عمر دراز
جوان زحادثه ای پیر میشود گاهی
هوالکافی:|
توی جدایی ها همیشه اونی که کمتر عاشقه بهتر حرف میزنه...
هوالکافی:|
همیشه بیادت هستم
این را فقط کلاغ های آسمان میدانند
پ.ن:
آنها هم حقیقت را به تکه پنیری میفروشند...