فانوس

دشت ها حوصله سبزه ندارند دیگر ...
فانوس

عشق یک سینه و 72 سر میخواهد
بچه بازیست مگر
عشق جگر میخواهد...

آخرین مطالب
  • ۰۳/۰۲/۰۸
    1252
  • ۹۹/۰۷/۱۵
    1251
  • ۹۹/۰۵/۲۲
    1250
  • ۹۹/۰۵/۲۲
    1249
  • ۹۹/۰۵/۱۲
    1248
  • ۹۹/۰۳/۳۱
    1247
  • ۹۹/۰۳/۳۱
    1246
  • ۹۸/۰۱/۱۴
    1246

۱۷۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عاشقانه» ثبت شده است

زمینه ایثار

سه شنبه, ۳ تیر ۱۳۹۳، ۱۲:۳۷ ق.ظ
هوالکافی:

عشق
زمینه ایثار است
  • فانوس

نماز آیات

دوشنبه, ۱۹ خرداد ۱۳۹۳، ۱۲:۰۰ ق.ظ

هوالکافی :


به نماز آیات می ایستم زمانی که

یاد تو

دلم را میلرزاند

  • فانوس

فقط تو

دوشنبه, ۱۲ خرداد ۱۳۹۳، ۱۲:۰۰ ق.ظ

هوالکافی:|


آسمان بی پرنده هم

آسمان است

اما 

من بیقرار دیگر من نیست

فقط تویی ...

  • فانوس

خراب یار

پنجشنبه, ۸ خرداد ۱۳۹۳، ۱۲:۰۲ ق.ظ

هوالکافی:|


حالم بد است

بد که نه

حالم خراب توست

احوال عمر من

همه اش مبتلای توست

  • فانوس

گاهی از کوچه‌ی معشوقه‌ی خود می‌گذرم

سه شنبه, ۶ خرداد ۱۳۹۳، ۰۴:۱۴ ب.ظ


استاد شهریار وقتی معشوقه اش رو در روز سیزده به در با همسر وبچه به بغل میبینه :


سر و همسر نگرفتم که گرو بود سرم
تو شدی مادر و من با همه پیری پسرم
تو جگر گوشه هم از شیر بریدی و هنوز
من بیچاره همان عاشق خونین جگرم
منکه با عشق نراندم به جوانی هوسی
هوس عشق و جوانیست به پیرانه سرم
پدرت گوهر خود تا به زر و سیم فروخت
پدر عشق بسوزد که در آمد پدرم
عشق و آزادگی و حسن و جوانی و هنر
عجبا هیچ نیرزید که بی سیم و زرم
سیزده را همه عالم به در امروز از شهر
من خود آن سیزدهم کز همه عالم به درم
تا به دیوار و درش تازه کنم عهد قدیم
گاهی از کوچه‌ی معشوقه‌ی خود می‌گذرم

  • فانوس

تفاوت من و اصحاب کهف

يكشنبه, ۴ خرداد ۱۳۹۳، ۱۲:۲۹ ق.ظ

نه اینکه فکر کنی مرهم احتیاج نداشت

که زخم های دل خون من علاج نداشت

 

تو سبز ماندی و من برگ برگ خشکیدم

که آنچه داشت شقایق به سینه کاج نداشت

 

منم خلیفه ی تنهای رانده از فردوس

خلیفه ای که از آغاز تخت و تاج نداشت

 

تفاوت من و اصحاب کهف در این بود

که سکه های من از ابتدا رواج نداشت

 


نخواست شیخ بیابد مرا که یافتنم

چراغ نه که به گشتن هم احتیاج نداشت

  • فانوس

خیانت قصه تلخیست

يكشنبه, ۴ خرداد ۱۳۹۳، ۱۲:۱۳ ق.ظ

مرا بازیچه‌ خود ساخت چون موسی که دریا را

فراموشش نخواهم کرد چون دریا که موسی را

 

نسیم مست وقتی بوی گل می‌داد حس کردم

که این دیوانه پرپر می‌کند یک روز گل‌ها را

 

خیانت قصه‌ی تلخی است اما از که می‌نالم؟

خودم پرورده بودم در حواریون یهودا را

 

خیانت غیرت عشق است وقتی وصل ممکن نیست

چه آسان ننگ می‌خوانند نیرنگ زلیخا را

 

کسی را تاب دیدار سرِ زلف پریشان نیست

چرا آشفته می‌خواهی خدایا خاطر ما را

 

نمی‌دانم چه افسونی گریبان‌گیر مجنون است

که وحشی می‌کند چشمانش‌آهوهای صحرا را

 

چه خواهد کرد با ما عشق؟ پرسیدیم و خندیدی

فقط با پاسخت پیچیده‌تر کردی معما را


فاضل نظری

  • فانوس

مرگ لحظه ها

جمعه, ۲ خرداد ۱۳۹۳، ۱۲:۰۰ ق.ظ

هوالکافی:|


زندگی بدون تو

دست کمی از مرگ ندارد

  • فانوس