یادگاری
طرف یادگاری نوشته بود :
فندک یادگاری رفیقم ، منو سیگاری کرد
الان سوالی ک بوجود میاد اینه که
اگه رفیقت بهت کتاب فیزیک داده بود
الان دانشمند شده بودی؟!! |:
ملت دنبال بهانن بابا
- ۲ نظر
- ۰۶ خرداد ۹۴ ، ۱۵:۴۹
طرف یادگاری نوشته بود :
فندک یادگاری رفیقم ، منو سیگاری کرد
الان سوالی ک بوجود میاد اینه که
اگه رفیقت بهت کتاب فیزیک داده بود
الان دانشمند شده بودی؟!! |:
ملت دنبال بهانن بابا
ﺷﻮﻫﺮﻩ ﺷﺐ ﺩﻳﺮ ﻣﻴﺎﺩ ﺧﻮﻧﻪ
ﺯﻧﺶ ﺩﺍﺩﻭ ﺑﻴﺪﺍﺩ ﻣﻴﻜﻨﻪ ﻣﻴﮕﻪ ﺍﮔﻪ ﺩﻭ ﺭﻭﺯ ﻣﻨﻮ ﻧﺒﻴﻨﻰ ﭼﻪ ﺣﺴﻰ ﺑﻬﺖ ﺩﺳﺖ ﻣﻴﺪﻩ ؟
ﺷﻮﻫﺮﻩ ﺑﺎ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﻰ ﻣﻴﮕﻪ ﺧﻴﻠﻰ ﻋﺎﻟﻰ ﻣﻴﺸﻪ !
ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﮔﺬﺷﺖ ﺷﻮﻫﺮﻩ ﺯﻧﺸﻮ ﻧﺪﯾﺪ
ﺩﻭ ﺭﻭﺯ ﮔﺬﺷﺖ ﺷﻮﻫﺮﻩ ﺯﻧﺸﻮ ﻧﺪﯾﺪ
ﺭﻭﺯ ﺳﻮﻡ ﻫﻢ ﮔﺬﺷﺖ ﺑﺎﺯﻡ ﺷﻮﻫﺮﻩ ﺯﻧﺸﻮ ﻧﺪﯾد ...
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﺧﻼﺻﻪ ﺭﻭﺯﻩ ﭼﻬﺎﺭﻡ ﻭﺭﻡ ﭼﺸﻤﻪ ﺷﻮﻫﺮﻩ ﺑﻬﺘﺮ ﺷﺪ ﻭ ﺗﻮﻧﺴﺖ ﺍﺯ ﮔﻮﺷﻪ ﭼﺸﻢ ﺯﻧﺸﻮ ﺑﺒﯿﻨﻪ !!
اینایی که کسی از کاراشون سردرنمیاره ،
اینایی که کاراشونو همیشه ساکت و آروم انجام میدن ،
اینایی که عشقشون لباس مشکیه ،
اینایی که دلشون نمیاد وقتی که خوابی بیدارت کنن ،
اینایی که روزا براشون بی معنی شده و شبا فقط کار میکنن ،
اینایی که با دیواره خونه ها یه دنیا خاطره دارن ،
اینا رو خیلی زیاد مواظبشون باشید ،
این لامصبا دزدن !
هوالشهید :
خیلی دوست داشتم یه روز بی
سیم چی حاج مجید بشم.
والفجر ۱۰ بلاخره به هم رسیدیم.
همون اول گفت:من تا
حالا بی سیم چی زنده نداشتم، اگه می ترسی الان برگرد!
گفتم :اختیار داری من هم تا حالا گوشی به دست کسی ندادم مگه شهید شده!
گفت: ببینیم, تو برنده ای یا من .
پشت تخته سنگی نشسته بودیم. صدای سوت خمپاره آمد.
یک لحظه دیدم سرش روی
شانه ام است. گرمی خونش را روی شانه ام حس می کردم.
یه ترکش کوچولو خورده بود به شقیقه اش...!
گرامی باد یاد و خاطره شهید مجید سپاسی
روحمان با یادشـــان شاد