دیالوگ شیطان
هوالکافی:|
خدایا
من رهایش کردم
او بیخیال من نمیشود
- ۱۵ نظر
- ۱۴ خرداد ۹۳ ، ۰۰:۰۰
هوالکافی:|
خدایا
من رهایش کردم
او بیخیال من نمیشود
یه جوونى از یه بزرگی پرسید :
اگه دنیا فانیه، چرا همه دنبالش میدوون ؟
چرا وقتی مالشون تو این دنیا جا میمونه، همه دنبالشن ؟
چرا آدم به خاطر پول، حتى دوستشو دشمن میبینه ؟
آن بزرگوار از جیبش یه بسته کبریت درآورد و 3تاش رو برداشت، بعد 2تاشو گذاشت توى قوطی کبریت، و اون یکی رو از وسط نصف کرد، با اون نوک تیز چوب کبریت لای دندوناشو تمیز کرد و فرمود:
.
.
.
.
.
.
من چه میدونم !!
از دست این مورچه ها یه دقیقه موبایلمو نمیتونم بزارم زمین همش فکر میکنن سیب گاز زدس جمع میشن دورش
.
.
.
.
.
.
.
الان گرفتین اپل دارم یا بیشتر توضیح بدم؟
هوالکافی:|
تلخی مرگ
با عشق به حسین(علیه السلام)
شیرین میشود
هوالکافی:|
آسمان بی پرنده هم
آسمان است
اما
من بیقرار دیگر من نیست
فقط تویی ...
هوالکافی:|
محبت حسین(علیه السلام)
دل را ذوب میکند